در کنار او نشستم،بر نگاهش دیده بستم
همچنان دریای جوشـــــــــــــــــــــان،
گه خموش و گه خروشان،
مانده بودم مست و حیـــــــران
گریه ام بی اختیار؛ های های های هــــــای
شد چو باران بهار؛ های های های هــــــــای
او زمن پا میکشید؛ های های های هـــــــای
بر سرشکم میخندید؛ های های های های…
او در پی آزار من بود!
بیــــزار ازین دیدار من بود!
غمهای دل بی گفتگـــــــــــو ماند
او رفت و از او یـــــــــــاد او مــــــــــــــاند
همچون عطر گلها با نسیمــــــــــی گذشت
رفت و دیگر بر نگشت!
او دلش با دیگــــــــران بود
لب خموش و سرگــــــــران بود
گریــــــــــه ها گفتـــــــــــــــار من بود
و آن دم تلخ و جگر سوز ،آخرین دیدار من بود!
او در پی آزار من بود!
بیــــزار ازین دیدار من بود!
غمهای دل بی گفتگـــــــــــو ماند
او رفت و از او یـــــــــــاد او مــــــــــــــاند
همچون عطر گلها با نسیمــــــــــی گذشت
رفت و دیگر بر نگشت!
نوشته آخرین دیدار اولین بار در نت کده پدیدار شد.